نوشته شده توسط: الهه ناز
داستان ضرب المثل عجب کشکی سابیدم
عجب کشکی سابیدم همش دوغ پتی بود
این ضرب المثل را زمانی به کار می برند که چیزی خلاف انتظار شما اتفاق می افتد و در واقع انتظار آن عمل یا حرف را ندارید.
به طور مثال پدری از فرزندش درخواست کاری را می کند و پسر در کمال قباحت می گوید نمی توانم.
اینجاست که پدر می گوید: عجب کشکی سابیدم،همش دوغ پتی بود.
در رابطه با خود معنای ضرب المثل:
سابیدن کشک که خود مشخص است که کشک را با آب درون تغارچه ای می ریزند و با حرکات چرخشی دست آن را می سابند تا آب درون تغارچه تیره می شود.
واژه ی پتی به معنای خالی،تهی،برهنه و لخت و ... است و در هر جایی معنای مختلف خودش را که همه البته در یکسو است می گیرد مانند واژه ی پاپتی که به کار می بریم و معنای آن همان پابرهنه است.
حال شخصیت اول ضرب المثل کشکی را با هزار زحمت سابیده و در انتها می بیند که تماما دوغ خالی است و هیچ گونه روغنی ندارد و در واقع نشان از نامرغوبیت کشک است و اینجاست می فهمد سرش کلاه رفته.
ضرب المثل به گونه ی دیگری هم به کار می رود و آن صورت دوم این است:
عجب کشکی سابیدم
همش نرمه قروته
قروت همان کشک به زبان محلی است و اینجا مراد از نرمه قروت همان تکه های کوچک کشک و در واقع وجود ناخالصی است.
مثل همان فرزندی که سال ها زحمتش را بکشی و در نهایت ببینی حاصل زحماتت به بیراهه کشیده شده یا به تو توجهی ندارد.